سال نو مبارک

سلام  

سال نو بر همه دوستان مبارک  

امیدوارم سال خوب و خوشی داشته باشید  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

محیای عزیزم

محیا جان   

 

 

قدمت را روی چشمانم   

 

 

گذاشتی   

 

 

خوش آمدی عمه جان  

 

 

 

 

به این دنیا 

 

  

 

قدمت گلباران 

دوست داشتن

وقتی کسی را دوست دارید ،حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامش تان می شود .وقتی کسی را دوست دارید ،در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید 

وقتی کسی را دوست دارید ،حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید
وقتی کسی را دوست دارید ،زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید

وقتی کسی را دوست دارید ،تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است 

وقتی کسی را دوست دارید ،شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان  سنگین ترین غم دنیا ست  

وقتی کسی را دوست دارید ،حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوا ر است

وقتی کسی را دوست دارید ،شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید.

وقتی کسی را دوست دارید ،حاضرید برای خوشحالی اش دست به هرکاری بزنید

وقتی کسی را دوست دارید ،هر چیزی را که متعلق به اوست ، دوست دارید 

وقتی کسی را دوست دارید ،در مواقعی که به بن بست می رسید ، با صحبت کردن با او به  آرامش می رسید  

وقتی کسی را دوست دارید ،برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید .

وقتی کسی را دوست دارید ،حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید 

 وقتی کسی را دوست دارید ، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید

وقتی کسی را دوست دارید ،حاضرید به هرجایی بروید فقط او در کنارتان باشد .

وقتی کسی را دوست دارید ،ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید 

 وقتی کسی را دوست دارید ،تحمل سختی ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگی تان فراوان می شوند

وقتی کسی را دوست دارید ،او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع  چنین نباشد

وقتی کسی را دوست دارید ،به همه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را  آسان  می شمارید

وقتی کسی را دوست دارید ،با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید

وقتی کسی را دوست دارید ،واژه تنهایی برایتان بی معناست .

وقتی کسی را دوست دارید ،آرزوهایتان آرزوهای اوست 

وقتی کسی را دوست دارید ،در دل زمستان هم احساس بهاری بودن دارید
به راستی دوست داشتن چه زیباست،این طور نیست ؟ 

امید - عشق - زیبایی

امید

شخصی را به جهنم می بردند.در راه بر می‌گشت و به عقب خیره می‌شد.ناگهان خدا فرمود: او را به بهشت ببرید. فرشتگان پرسیدند چرا؟پروردگار فرمود: اوچند بار به عقب نگاه کرد. او امید به بخشش
 

 

 

عشق
امیری به شاهزادهگفت:من عاشق توام. شاهزاده گفت:زیباتر از من خواهرم است که در پشت سرتو ایستاده است.امیر برگشت و دید هیچکس نیست.شاهزاده گفت:عاشق نیستی !!!!عاشق به غیر نظر نمی کند 

 

 

 

زیبایی
دخترک طبق معمول هر روز جلوی کفش فروشی ایستاد وبه کفش های قرمز رنگ با حسرت نگاه کرد بعد به بسته های چسب زخمی که در دست داشت خیره شد ویاد حرف پدرش افتاد"اگر تا پایان ماه هر روز بتونی تمام چسب زخم هایت رابفروشی آخر ماه کفش هایقرمز رو برات می خرم"دخترک به کفش هانگاه کرد و با خود گفت:یعنی من باید دعا کنم که هر روز دست و پا یا صورت 100نفر زخم بشه تا...و بعد شانه هایش رابالا انداخت و راه افتاد وگفت: نه... خدا نکنه...اصلآ کفش نمیخوام 

 

داشت. 

شیرینی فروش

 

 

در اوزاکا، شیرینی‌سرای بسیار مشهوری بود. شهرت او به خاطر شیرینی‌های خوشمزه‌ای بود که می‌پخت. مشتری‌های بسیار ثروتمندی به این مغازه می‌آمدند، چون قیمت شیرینی‌ها بسیار گران بود. صاحب فروشگاه همیشه در همان عقب مغازه بود و هیچ وقت برای خوش‌آمد مشتری‌ها به این طرف نمی‌آمد. مهم نبود که مشتری چقدر ثروتمند است.
یک روز مرد فقیری با لباس‌های مندرس و موهای ژولیده وارد فروشگاه شد و عمداً نزدیک پیش‌خوان آمد. قبل از آن‌که مرد فقیر به پیشخوان برسد، صاحب فروشگاه از پشت مغازه بیرون پرید و فروشندگان را به کناری کشید و با تواضع فراوان به آن مرد فقیر خوش‌آمد گفت و با صبوری تمام منتظر شد تا آن مرد جیب‌هایش را بگردد تا پولی برای یک تکه شیرینی بیابد!
صاحب فروشگاه خیلی مؤدبانه شیرینی را در دست‌های مرد فقیر قرار داد و هنگامی که او فروشگاه را ترک می‌کرد، صاحب فروشگاه همچنان تعظیم می‌کرد.
وقتی مشتری فقیر رفت، فروشندگان نتوانستند مقاومت کنند و پرسیدند که در حالی که برای مشتری‌های ثروتمند از جای خود بلند نمی‌شوید، چرا برای مردی فقیر شخصاً به خدمت حاضر شدید.
صاحب مغازه در پاسخ گفت: مرد فقیر همه‌ی پولی را که داشت برای یک تکه شیرینی داد و واقعاً به ما افتخار داد. این شیرینی برای او واقعاً لذیذ بود. شیرینی ما به نظر ثروتمندان خوب است، اما نه آنقدر که برای مرد فقیر، خوب و باارزش است.
مشتری فقیر
پرومودا باترا

سلام

سلام دوستان عزیز  

من برای مدتی نیستم  

امیدوارم سال نو به همه شما دوستان خوب  

و گلم خوش بگذرد و سالی پر از خیر و برکت  

را برای همه آرزو میکنم  

برام کامنت بزارین از طریق گوشیم میخونم  

و مطمئن باشید به یاد همه دوستان عزیز هستم   

خیلی خیلی دوستون دارم

شوهر مست

زنی با سر و صورت کبود و زخمی سراغ دکتر میره
دکتر می پرسه: چه اتفاقی افتاده؟
خانم در جواب میگه: دکتر، دیگه نمی دونم چکار کنم. 
هر وقت شوهرم مست میاد خونه، منو زیر مشت و لگد له می کنه.
دکتر گفت: خوب دوای دردت پیش منه: هر وقت شوهرت مست اومد خونه، 
یه فنجون چای سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن. و این کار رو ادامه بده
دو هفته بعد،اون خانم با ظاهری سالم و سرزنده پیش دکتر برگشت.
خانم گفت: دکتر، پیشنهادتون فوق العاده بود. 
هر بار شوهرم مست اومد خونه، من شروع کردم به قرقره کردن چای و 
شوهرم دیگه به من کاری نداشت و الانم رابطمون خیلی بهتر شده حتی قرار شده اون کمتر مشروب بخوره .
دکتر گفت: میبینی اگه جلوی زبونت رو بگیری خیلی چیزا حل میشن

 

مناجات با خدا

خدابنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.

بندهخدایا ! خسته ام! نمی توانم.

خدابنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.

بندهخدایا ! خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم

خدا: بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان

بنده: خدایا سه رکعت زیاد است

خدا: بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان

بنده: خدایا ! امروز خیلی خسته ام! آیا راه دیگری ندارد؟

خدا: بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله

بنده: خدایا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد!

خدا: بنده ی من همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله

بنده: خدایا هوا سرد است!نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم

خدا: بنده ی من در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب می کنیم

بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد

خدا: ملائکه ی من! ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به اذان صبح نمانده

او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است امشب با من حرف نزده

ملائکه: خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم ،اما باز خوابید

خدا: ملائکه ی من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست

ملائکه: پروردگارا! باز هم بیدار نمی شود!

خدا: اذان صبح را می گویند هنگام طلوع آفتاب است ای بنده ی من بیدار شو

نماز صبحت قضا می شود خورشید از مشرق سر بر می آورد

ملائکه:خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟

خدا: او جز من کسی را ندارد…شاید توبه کرد

بنده ی من تو به هنگامی که به نماز می ایستی من آنچنان گوش فرا میدهم

که انگار همین یک بنده را دارم و تو چنان غافلی که گویا صد ها خدا داری

زیباترین آرایش برای زنان

زیباترین آرایش برای لبان تو؛ راستگویی
برای صدای تو؛ دعا به درگاه خداوند
برای چشمان تو؛ رحم و شفقت
برای دستان تو؛ بخشش
برای فکر تو؛ اعتماد
برای قلب تو؛ عشق
و برای زندگی تو؛ دوستی هاست

 

بهار

 

 

 

 

 

 

این همه شباهت !

این دوتا خیلی به هم شبیه هستند ببینید !

ادامه مطلب ...