سلام به همه دوستای گلم دلم برای همتون تنگ شده
منتظرم
منتظرم...
شاید به حبس ابد محکوم شوی .
جزییات جنایتت مشخص نیست اما اثر انگشتت رابرروی قلبی شکسته یافته اند
مسعود
من خسته .....
نو خسته .....
همه هم از دست ما خسته ....
مسعود
داغونم کردی
دارم میمیرم
دارم میلرزم
به این سرنوشت نکبت
کاش هیچوقت جدایی نبود
کاش هیچوقت ولم نمیکردی
کاش زندگیم از هم نمیپاشید
حالا که اینجوره
پس دعا کن منم بمیرم
دعا کن دیگه نفس نکشم
خرابم
امشب همه ی دنیام رو سرم خراب شد
کاش میمردم این صحنه رو نمیدیدم دعا کنید بمیرم دیگه طاقت ندارم خدایا بسه
چقدر باید من ناامید بشم
چقدر بشکنم
دیگه خسته شدم
داغونم دعا کنید همین امشب بمیرم تا کسی نفهمه چی دیدم امشب
خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
باران
از باران، باریدن را آموختم
از بغض نباریدن را،
از اشک چکیدن را،
از شعر جوشیدن را،
از چشم گریستن را،
از عمر هستن و نیستن را،
و از همه ی شما در تمام عمر با عشق زیستن را،
پس ...
بیایید همه با هم بلند فریاد کشیم و بخوانیم.
تا قله ی بلند عشق پرواز خواهیم کرد.
دلم از دست نگاههايي ابري شده است
که دلتنگي هاي معصومانه ام رابه نگاهي فروختند.
افسوس که باراني بودن نگاهم راهيچ نگاهي باور نکرد.
تومن راباور کن نازنينم!
دلت را از “شیشه” بساز ولی
به سنگها بگو دلم از “فولاد” است
به گل آفتابگردان گفتن :
چرا شبها سرت رو پایین میندازی !!!؟؟
گفت : ستاره چشمک میزنه ،
نمیخوام به خورشید خیانت کنم
حکایت من
تو را نمی بخشم
نمی بخشمت بخاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی
بخاطر تمام غمهایی که بر صورتم نشاندی
بخاطر دلی که برایم شکستی
بخاطر احساسی که برایم پرپر کردی
بخاطر زخمی که بر وجودم نشاندی
بخاطر نمکی که بر زخمم گذاردی و می بخشمت
بخاطر عشقی که بر قلبم حک کردی
دلم می خواهد آنقدر بنویسم تا نفسهایم تمام شود.
آنقدر دفترهای کهنه را سیاه کنم ، تا سَرَم ، فریاد کنند.
می خواهم امشب ، شاعر نو نویس کوچه ها شوم.
بوی غربت کوچه ها امان بُریده است...!
رنگ آرزوهایم این روزها خیلی پریده
تو اگر دستت به آسمانش رسید چند تکه ابر نقاشی کن
تا دل ما به ابرها خوش باشد
دلتنگی
تاحالادلتنگ شدی؟
اصلامیدونی دلتنگی چیه؟
اون هم ازبدتربن نوعش؟
بزرگترین دلتنگی اینه که بدونی اون کسی
که دوستش داری هیچ وقت مال تو نمی شه
اینکه بدونی یه روزی ازکسی که دوستش داری
باید جدا شی چه بخوای چه نخوای.
تا حالا فکر کردی خوشبختی چیه؟
خوشبختی یعنی اینکه یکی یه گوشه دنیا
باشه که دوستت داشته باشه یکی باشه
که پناه خستگی هات باشه یکی باشه
که نگاهش وجودت و گرم کنه.
تا حالا فکرش وکردی آرامش یعنی چی؟
آرامش یعنی اینکه همیشه ته دلت مطمئن
باشی که توی سینه کسی که دوستش داری
یه خونه گرم داری.
قصه امشب
امشب از سوز آهم خنده را به آتش میکشم.
شادی را به دار می آویزم و لبخند را سنگسار میکنم.
امشب با سکوتم حرف بزنم ......
اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند...
بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز
وفاي شمع را نازم كه بعد از سوختن ...
به صد خاكستري در دامن پروانه ميريزد...
نه چون انسان كه بعد از رفتن همدم...
گل عشقش درون دامن بيگانه ميريزد
اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی،
و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد،
و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد،
و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی.
همیشه از فاصله ها گله میکنیم شاید یادمان رفته
که در مشق های کودکی برای فهمیدن کلمات کمی فاصله لازم بود
خود را به سوی ماه افکندن،جسارت می خواهد،
اما حتی اگر به خطا بروی بین ستاره هاخواهی نشست