آموزش بوسیدن+18

به آرامی لاله گوش همسر خود را بوسه بزنید و دقت کنید زیاد محکم این کار را نکنید چون اگر هوای داخل گوش وی را محکم با لبان خود به بیرون بکشید ممکن است کمی درد آور باشد برای وی! و همچنین به آرامی در هنگام بوسیدن وی در گوش او جملات عاشقانه زمزمه کنید




در تصویر زیر مراحل این کار به صورت علمی به شما آموزش داده می شود.
.
.

.
.
.

.
.


.
.


مراحل سوار شدن به مترو تهران!

یه شوهرم نداریم که!

.1یه شوهرم نداریم شب که دیر میاد خونه ببینه رو کاناپه خوابمون برده دلش بسوزه دیگه دیر نیاد!

 

۲٫یه شوهرم نداریم وقتی بهش میگیم من رو بیشتر دوس داری یا مامانتو ، بگه توام چه سوالایی می پرسی ، هر دوتون رو دوس دارم دیگه ! خوشحال شیم از اینکه ما رو خیــــــــــــــلی دوس داره ” قدِ مامانش “

 

۳٫یه شوهرم نداریم عاشق قرمه سبزی باشه ، ما هم که بلد نیستیم درست کنیم ! بگیم بین من و قرمه سبزی یکی رو انتحاب کن !!

 

۴٫یه شوهرم نداریم , نداریم که نداریم به درک اسفل یه لامبورگینی هم نداریم غروب جمعه ای بریم بگردیم دلمون نگیره !

 

۵٫یه شوهرم نداریم گانگستر باشه، هیچ کس جرات نکنه بهمون بگه بالا چشمت ابروئه !

 

۶٫یه شوهرم نداریم صبح جمعه ای بهمون بگه خانومم شما بگی “ف” ناهار فرحزادیم !

 

۷٫یه شوهرم نداریم وقتی میپرسه دوسم داری یا نه ؟ بهش بگیم خره من دوست دارم چرا نمیفهمی

 

۸٫یه شوهرم نداریم، دوتایی قربون صدقه بچه نداشتمون بریم !

 

۹٫یه شوهرم نداریم از جبروت مردونش استفاده کنیم زنگ بزنه پشتیبانی بگه این سرعت اینترنت چه مرگشه پس!خانومم کارای اینترنتیش عقب مونده!

 

۱۰٫یه شوهرم نداریم خوش قیافه باشه، برای استحکام بیشتر پایه های زندگیمون همیشه موهای پر کلاغیش از ته بزنیم که هیچ زنی جز خودمون نتونه بهش نگاه کنه !

 

۱۱٫یه شووورم نداریم غروب که میشه بعد از دو شیفت کار کردن ، با دست پر بیاد خونه در رو با پاش باز کنه ، بریم کیسه ها رو از دستش بگیریم بگیم خسته نباشی آقا .

 

۱۲٫یه شوهرم نداریم شب بگیم ببرمون بیرون اونوقت بگه نه , ما هم از لجمون تایر ماشینشو پنچر کنیم صبح که میخواد بره سر کار ببینه کلافه شه , ما هم موزیانه بخندیم بگیم آخی الهی اشکال نداره عزیزم ولی خب باز خوبه دیشب نخواسیم بریم بیرون وگرنه میخورد تو ذوقمون !

 

۱۳٫یه شوهرم نداریم وقتی میریم کنار دریا ما رو ترک جت اسکی بنشونه!

 

۱۴٫یه شوهرم نداریم صبح به صبح نون تازه برامون بخره !

 

۱۵٫یه شوهرم نداریم تا غم و ناراحتی توی چهره مون ببینه بگه مگه من مردم که تو ناراحتی ؟

 

۱۶٫یه شوهرم نداریم انقد عاشقمون باشه واسه غافلگیر کردنمون با یه زرافه ی طفل بیاد خونه !

 

۱۷٫یه شوهرم نداریم یکمی بهش غر بزنیم دلمون باز شه!

 

۱۸٫یه شوهرم نداریم بهمون بگه از خواب که بیدار میشی ، اول تو چشای من نیگا کن بعد به اون مانیتور ِ لامصّب !!


سیر تحول پوشش و حجاب زنان ایرانی


وقت مردن

ومد پيشم حالش خيلي عجيب بود فهميدم با بقيه فرق ميکنه
 گفت :حاج آقا يه سوال دارم که خيلي جوابش برام مهمه
 گفتم :چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال ميشم بتونم کمکتون کنم
 گفت: من رفتني ام!

گفتم: يعني چي؟

گفت: دارم ميميرم
 گفتم: دکتر ديگه اي رفتی، خارج از کشور؟
 گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاري نميشه کرد.
 گفتم: خدا کريمه، انشاله که بهت سلامتي ميده
 با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بميرم یعنی خدا کريم نيست؟
 فهميدم آدم فهميده ايه و نميشه گل ماليد سرش
 گفتم: راست ميگي، حالا سوالت چيه؟

 گفت: من از وقتي فهميدم دارم ميميرم خيلي ناراحت شدم از خونه بيرون نميومدم
 کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن
 تا اينکه يه روز به خودم گفتم تا کي منتظر مرگ باشم
 خلاصه يه روز صبح از خونه زدم بيرون مثل همه شروع به کار کردم
 اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار اين حال منو کسي نداشت
 خيلي مهربون شدم، ديگه رفتاراي غلط مردم خيلي اذيتم نميکرد
 با خودم ميگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن
 آخه من رفتني ام و اونا انگار موندنی
 سرتونو درد نيارم من کار ميکردم اما حرص نداشتم
 بين مردم بودم اما بهشون ظلم نميکردم و دوستشون داشتم
 ماشين عروس که ميديم از ته دل شاد ميشدم و دعا ميکردم
 گدا که ميديدم از ته دل غصه ميخوردم و بدون اينکه حساب کتاب کنم کمک ميکردم
 مثل پير مردا برای همه جوونا آرزوي خوشبختي ميکردم
 الغرض اينکه اين ماجرا منو آدم خوبي کرد و مهربون شدم
 حالا سوالم اينه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آيا خدا اين خوب شدن منو قبول ميکنه؟

 گفتم: بله، اونجور که میدونم و به نظرم ميرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزيزه
 آرام آرام خدا حافظي کرد و تشکر، وقتی داشت ميرفت گفتم: راستي نگفتي چقدر وقت داري؟

 گفت: معلوم نيست بين يک روز تا چند هزار روز!!!
يه چرتکه انداختم ديدم منم تقريبا همين قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بيماريت چيه؟
 گفت: بيمار نيستم!

گفتم: پس چي؟
 گفت: فهميدم مردنيم، رفتم دکتر گفتم: ميتونيد کاري کنيد که نميرم گفتن:نه گفتم: خارج چي؟ و باز گفتند : نه! خلاصه حاجي
 مارفتني هستيم وقتش فرقي داره مگه؟

باز خنديد و رفت و دل منو با خودش برد
 



 
برای آنان که یادشون رفته من رفتنی ام ...
حرص می زنند و دیگران را می آزارند ... دوستان من هم رفتنی ام مرا ببخشید از صمیم قلب...

کلاس های آمادگی آقایان جهت رسیدن به سطح هوشی یک خانم!!!

هدف های آموزشی: کلاس های آمادگی دایم برای مردان تا عضوی از بدنشان به نام مغز را فعال کنند، عضوی که آنان منکر وجود آن هستند.

برنامه: 4 واحد اجباری

واحد 1: کلاس های اجباری

1. بیاموزیم چگونه بدون مادرمان زندگی کنیم. (2000 ساعت)

2. زن من مادر من نیست. (350 ساعت)

3. تمام درآمدم را به زنم می دهم. (550 ساعت)

4. می فهمم که فوتبال ورزش نیست و رونالدو یک ابله است. (500 ساعت)

5. زن من پرستار من نیست.

6. زن من کلفت من نیست.

واحد 2: زندگی مشترک

1. بچه دارشدن بدون احساس حسادت. (50 ساعت)

2. من دیگر به دوره های دوستانه زنم دوره احمق ها نمی گویم. (500 ساعت)

3. ترک اعتیاد به بازی کردن با کنترل از راه دور تلویزیون. (550 ساعت)

4. من پیشرفتک ردم و تکبر را کنار گذاشتم... (تمرین عملی همراه با نوار وی دیو 100 ساعت)

5. من دیگر دوش استخر را بدوش حمام اشتباه نمی گیرم.

6. چگونگی انتقال لباس های کثیف به سبدشان بدون پخش و پلاکردن آنها. (500 ساعت)

7. چگونگی بهبود یافتن از سرماخوردگی بدون از دست دادن امید به زندگی. (200 ساعت)

8. چگونگی به تنهایی لباس پوشیدن، به تنهایی لباس انتخاب کردن و دانستن محل کمد لباس ها.

واحد 3: تفریح و سرگرمی

1. اتوکشی در دو مرحله:

الف) یک پیراهن در کمتر از 2 ساعت

ب) تکرار با دیگر لباس ها (تمرین عملی)

2. تمیزکردن خانه... فعالیتی مطلوب و دلپذیر.

3. فراموش نکردن بیورن بردن زباله ها.

4. به خاطر سپردن معنای جاروبرقی: وسیله ای برای تمیزکردن خانه که گرد و خاک و آشغال ها را جمع می کند. (برای استفاده بهتر به بخش 1 واحد 4 توجه کنید.)

5. چگونگی استفاده از دستمال گردگیری.

6. جمع کردن خرابکاری ها بعد از انجام تعمیرات در خانه.

7. بیاموزیم معادل زنانه ی + نشستن جلوی تلویزیون؛، + ایستادن کنار اجاق گاز؛ نیست.

واحد 4: کلاس آشپزی

سطح 1 (مقدماتی): وسایل خانه:

ON: روشن کردن دستگاه

OF: خاموش کردن دستگاه

سطح 2 (پیشرفته): درست کردن اولین سوپ آماده بدون سوزاندن آن.

(تمرین عملی: قبل از اضافه کردن مواد، آب را بجوشانید.)

سطح 3 (تخصصی): درست کردن چای بدون فراموش کردن آب و چای، و دم کردن آن داخل قوری و نه کتری.

سطح 4 (عالی): تعارف کردن چای بدون این که نصف آن در نعلبکی بریزد.

پسرا دور هم جمع میشن چی کار می کنن؟!

*ایتالیا: درمورد مد عینک و لباس جدیدشون بحث می کنن!

*آلمان: درباره سیاست های دولت حرف می زنن!

*مکزیک: دونفر شون دوئل می کنن و یه نفرشون ناظر دوئل میشه و دو نفر دیگه هم گیتار می زنن!

امارات متحده عربی: 4 نفرشون دست می زنن و یه نفرشون می رقصه!

افغانستان: اگه پول نداشته باشن کار می کنن و اگه پول داشته باشن می خوابن!

کره جنوبی: باهم یه شرکت راه میندازن و یه کالای ژاپنی رو کپی می کنن!

چین: اینها که دیگه روی هرچی متقلیه کم کردن کافی یه چیزی یه جای دنیا ساخته شه 3 سوت نزده کپی می کنن

آذربایجان: یه بطری آب پرتقال می خرن و با هم می خورن!

مصر: میرن یه جا می شینن قلیون می کشن!

پاکستان: یه باند قاچاق تریاک تشکیل میدن!

روسیه: از همدیگه رشوه می گیرن!

ژاپن: هیچوقت 5 نفر دور هم جمع نمیشن! چون همیشه حداقل 3 نفرشون کار دارن!

هند: یا با همدیگه می رقصن و یا میرن سینما و رقص تماشا می کنن!

عراق: برای حمله به سربازهای آمریکایی نقشه می کشن!

کوبا: هر وقت 2 نفر یا بیشتر یه جا جمع بشن از کاسترو تعریف می کنن!

ایران: یا پشت سر بقیه غیب می کنن یا روزنامه راه میندازن یا به جلسه سخنرانی ترتیب میدن یا از حرف زدن و سوتی های همدیگه ایراد می گیرن یا یه نفرشون رو میذارن وسط و 4 نفرشون متلک بارونش می کنن یا الکی می خندن یا یه پیتزافروشی باز می کنن یا بدون هیچ صحبتی می ایستن و چشم و سرشون و رو می چرخونن و مردم رو نگاه می کنن یا یه شرکت کامپیوتر و اینترنت راه میندازن یا میرن یه چت روم توی یاهو مسنجر می سازن.

بالاخره یک انسان کی راحت میشه

هر وقت و هر لحظه در هر موقعیت سختی ممکنه این جمله رو تکرار کنیم که راحت میشم اما خداییش کی راحت میشم؟

                                            

ماجرای کلاغ عاشق


یه روزی آقـــای کـــلاغ،
یا به قول بعضیا جناب زاغ
رو دوچرخه پا می‌زد،
رد شدش از دم باغ



پای یک درخت رسید،
صدای خوبی شنید

نگاهی کرد به بالا،
صاحب صدا رو دید

یه قناری بود قشنگ،
بال و پر، پر آب و رنگ

وقتی جیک جیکو می‌کرد،
آب می‌کردش دل سنگ




قلب زاغ تکونی خورد،
قناری عقلشو برد

توی فکر قناری،
تا دو روز غذا نخورد



روز سوم کلاغه،
رفتش پیش قناری

گفتش عزیزم سلام،
اومدم خواستگاری!



نگاهی کرد قناری،
بالا و پایین، راست و چپ

پوزخندی زد به کلاغ،
گفتش که عجب! عجب

منقار من قلمی،
منقار تو بیست وجب

واسه چی زنت بشم؟
مغز من نکرده تب

کلاغه دلش شیکست،
ولی دید یه راهی هست

برای سفر به شهر،
بار و بندیلش رو بست

یه مدت از کلاغه،
هیچ کجا خبر نبود

وقتی برگشت به خونه،
از نوکش اثر نبود

داده بود عمل کنن،
منقار درازشو

فکر کرد این بار می‌خره،
قناریه نازشو

باز کلاغ دلش شیکست،
نگاه کرد به سر و دست

آره خب، سیاه بودش!
اینجوری بوده و هست

دوباره یه فکری کرد،
رنگ مو تهیه کرد

خودشو از سر تا پا،
رفت و کردش زرد زرد

رفتش و گفت: قناری!
اومدم خواستگاری

شدم عینهو خودت،
بگو که دوسم داری

اخمای قناریه،
دوباره رفتش تو هم!




کله‌مو نگاه بکن،
گیسوهام پر پیچ و خم

موهای روی سرت،
وای که هست خیلی کم

فردا روزی تاس می‌شی!
زندگی‌مون میشه غم

کلاغ رفتش به خونه
نگاه کرد به آیینه

نکنه خدا جونم!
سرنوشت من اینه؟!

ولی نا امید نشد،
رفت تو فکر کلاگیس

گذاشت اونو رو سرش،
تفی کرد با دو تا لیس

کلاه گیسه چسبیدش،
خیلی محکم و تمیز

روی کله‌ی کلاغ،
نمی‌خورد حتی یه لیز



نگاه که خوب می‌کنم،
می‌بینم گردنتو

یه جورایی درازه،
نمی‌شم من زن تو

کلاغه رفتشو من،
نمی‌دونم چی جوری

وقتی اومدش ولی،
گردنش بود اینجوری



خجالت نمی‌کشی؟
با اون گوشتای شیکم!؟

دوست دارم شوهر من،
باشه پیمناست دست کم!

دیگه از فردا کلاغ،
حسابی رفت تو رژیم

می‌کردش بدنسازی،
بارفیکس و دمبل و سیم

بعدش هم می‌رفت تو پارک،
می‌دویید راهای دور

آره این کلاغ ما،‌
خیلی خیلی بود صبور



واسه ریختن عرق،
می‌کردش طناب‌بازی

ولی از روند کار،
نبودش خیلی راضی

پا شدو رفتش به شهر،
دنبال دکتر خوب

دو هفته بستری شد،
که بشه یه تیکه چوب

قرصای جور و واجور،
رژیمای رنگارنگ

تمرینهای ورزشی،
لباسای کیپ تنگ

آخرش اومد رو فرم،
هیکل و وزن کلاغ

با هزار تا آرزو،
اومدش به سمت باغ



وقتی از دور میومد،
شنیدش صدای ساز

تنبک و تنبور و دف،
شادی و رقص و آواز

دل زاغه هری ریخت!
نکنه قناریه؟

شایدم عروسی
بازای شکاریه!



دیدش ای وای قناری،
پوشیده رخت عروس

یعنی دامادش کیه؟
طاووسه یا که خروس؟

هی کی هست لابد تو تیپ،
حرف اولو می‌زنه!

توی هیکل و صورت،
صد برابر منه

کلاغه رفتشو دید،
شوهر قناری رو

شوکه شد، نمی‌دونست،
چیز اصل کاری رو!

می‌دونین مشکل کار،
از همون اول چی بود؟

کلاغه دوچرخه داشت،‌
صاحب بی ام و نبود



بهترین پ ن پ ها

به دوستم میگم: نمره ها رو زدنا. میگه: با شماره دانشجویی؟ میگم: پ ن پ با شماره کفش. اونایی هم که دمپایی داشتن رو هم مردود کرده...

*دیشب تو خیابون میرفتم داشتم با فندکم بازی می کردم، پلیس رد شده میگه اون چیه؟ فندکه؟ پ ن پ مشعل المپیکه دارم میبرم لندن!! میگه پ ن پ و زهرمارف سوار شو بریم... میگم کلانتری؟ میگه پ ن پ میبرمت لندن

*با رفقا رفتیم باغمون، سیخ های جوجه رو گذاشتیم رو منقل دیدیم چند جفت مرغ و خروس دارن کنار منقل پرسه می زنن. رفیقم میگه: لونه شون این طرفاست؟ پ ن پ اومدن فیلم ترسناک ببینن

*رفتم یه قالب مرغ از تو فریزر درآوردم. دوستم میگه می خای بپزیش؟ مگم: پ ن پ خانوادش اومدن از تو سردخونه درش آوردم بدم ببرن دفنش کنن!

*مرغ عشقم مرده. درحالی که پاهاش رو به بالاست افتاده کف قفس. دوستم اومده میگه: ااا مرغ عشقت مرد؟ پ ن پ کمر درد داشت، دکتر گفته باید طاق باز دراز بکشه کف قفس.

*تو خیابون موتوریه اومد کیفم رو قاپید، یارو میپرسه: دزد بود؟ میگم: پ ن پ اومده بود امانتیش رو ببره فقط خواست هیجانش بیشتر باشه!

*بهرام رادان از یه بابایی آدرس پرسید، طرف میگه ببخشید شما بازیگر نیستین؟ رادان میگه پ ن پ پیک موتوریم!

*با کلی شوق و ذوق به دوستم میگم: دان 2 رو. برگشته میگه: تکواندو؟ پ ن پ دان 2 آشپزی...!

*رفتم مغازه یه سبد پر خرید کردم، یارو میگه: کیسه هم می خوای؟ پ ن پ فرغون آوردم با اون می برم!

*لیلی به مجنون گفت: همه این اکرا رو می کنی برا من؟ مجنون: پ ن پ من عاشق آنجلینا جولی ام، تو حریف تمرینی هستی!

*داشتم تو پارکینگ نایلون های روی صندلی ماشین رو می کندم. همسایه مون اومده میگه ماشین نو خریدین؟ میگم: پ ن پ لواشکه دارم نایلونشو میکنم دور هم بخوریم!

*دوستم زنگ زده خونه. گوشی رو برداشتم سلام کردم. میگه: تو خونه ای. میگم: پ ن پ لطفا پس از شنیدن صدای بوق پیام خود را بگذارید... با تشکر!

*داشتم تلویزیون می دیدم. بعد مادربزرگم اومده کانال رو عوض کرده بعد به من میگه داشتی میدیدی؟! گفتم: پ ن پ داشتم گرمش میکردم تا شما بیای بیبینی!

*منتظر مسافر بودم. خانمه اومده میگه: آقا هفت تیر میری؟ میگم بله. میگه: سوار شم؟ پ ن پ تا هفت تیر دنبالم بدو!

*رفتم داروخانه. پیرمرده دفترچه بیمه رو داده به مسئول داروخانه. بعد از چند دقیقه مسئول داروخانه داروهاش رو آورده پیرمرده گفت پدرجان می بری؟ پیرمرده گفت پ ن پ همین جا می خورم! بی زحمت یک نوشابه خنک و سالاد هم بیار...

*رفتم پیش صاف کار ماشین. یه نگاه به ماشین کرد میگه تصادف کردی؟ گفتم پ ن پ از جلو بندی تکراری خسته شدم گفتم برای تنوع با چکش بکوبم توش همه جاش جدید بشه!

*با موتور رفتم خونه دایی ام. موتورو گذاشتم بیرون با کلاه کاسکت رفتم تو. دائیم گفت با موتور اومدی؟ گفتم پ ن پ با اف 14 اومدم!         برید ادامه مطلب البت اگه دوست داشتین

ادامه نوشته