-
ساعت
جمعه 3 تیرماه سال 1390 16:33
ساعتی که فقط عدد ۹ دارد !!!!!!!!!!
-
زیر آب زنی !!!!
جمعه 3 تیرماه سال 1390 16:32
زیرآب ، در خانه های قدیمی تا کمتر از صد سال پیش که لوله کشی آب تصفیه شده نبود معنی داشت . زیرآب در انتهای مخزن آب خانه ها بوده که برای خالی کردن آب ، آن را باز می کردند . این زیرآب به چاهی راه داشت و روش باز کردن زیرآب این بود که کسی درون حوض می رفت و زیرآب را باز می کرد تا لجن ته حوض از زیرآب به چاه برود و آب پاکیزه...
-
موسی و نیل
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 20:55
نقل است وقتی نیل شکافته شد و حضرت موسی و قومش از آن گذر کردند حضرت موسی کف نیل کرمی دید، به خدا عرض کرد هدف از خلقت این کرم چه بوده است؟ خداوند در پاسخ فرمود: که تاکنون این کرم همین سوال را در مورد شما، هفتاد بار پرسیده است.
-
شوق خداوند
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 20:54
خداوند خطاب به داوود علیه السلام فرمود : ای داوود، اگر روی گردانان از من،چگونگی انتظارم برای آنان و مداراهایی که با آنان کرده ام و همچنین اشتیاق مرا برای ترک گناهانشان می دانستند، بدون شک از شوق آمدن به سوی من می مردند و "ﺑﻨﺪ ﺑﻨﺪ "وجودشان از ﻣﺤﺒﺖ من از هم می گسست
-
غنیمت
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 20:51
بخوانید جالب است !!! قصاب با دیدن سگی که به طرف مغازه اش نزدیک می شد حرکتی کرد که دورش کند اما کاغذی را در دهان سگ دید .کاغذ را گرفت.روی کاغذ نوشته بود" لطفا ۱۲ سوسیس و یه ران گوشت بدین " . ۱۰ دلار همراه کاغذ بود.قصاب که تعجب کرده بود سوسیس و گوشت را در کیسه ای گذاشت و در دهان سگ گذاشت .سگ هم کیسه راگرفت و...
-
لحظه تاریخی تولد یک دلفین کوچولو
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 20:47
دلفین ها همیشه درشب و جاهای تاریک و بدون پنجره زایمان می کنند اما از شانس ما این دلفین در روز و روبروی یکی از پنجره های آکواریوم زایمان کرده تا عکاس خوش شانس ما این لحظات تاریخی رو ثبت کند . این است تولد یک بچه دلفین لحظه ای بی نظیر که در آکواریم Oltremare در شهر Riccione ایتالیا گرفته شده است. معمولا بعد از یک سال...
-
زندگی هیچ نبود
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 09:33
زندگی هیچ نبود، و به آسانی یک گریه گذشت. کودکی را دیدم که دلش غمگین بود و به دنبال عروسک میگشت. تا که در رویاها همهی دار و ندارش، قلک بیاعتبارش و دل خسته و زارش همه را بیمنت، به عروسک بخشد غافل از آینده. زندگی فلسفهای بیش نبود که در آن بیزاری، رهنمای همه یاران شده بود و محبت، افسوس. من خودم را دیدم، آن زمانی که...
-
ظریف و بخیل
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 09:32
ظریفی به در خانهی بخیلی آمد و چشم بر درز در نهاد، دید که خواجه طبقی انجیر در پیش دارد و به رغبت تمام میخورد. ظریف، حلقه بر در زد. خواجه طبق انجیر را در زیر دستار پنهان کرد و ظریف آن را دید. پس برخاست و در بگشاد ظریف به خانهی او درآمد و بنشست. خواجه گفت: که هستی و چه هنری داری؟ گفت: مردی حافظ و قاریام و قرآن را به...
-
کاریکلماتور
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1390 09:30
لطیفترین کلمه لبخند است، آن را حفظ کن. ـ اکثراً در قید حیات هستیم و در بند زندگی. ـ لباس آرزو برای تن خیلیها گشاد است. ـ شاید شک زیر بنای حقیقت باشد. ـ خط فقر از بیپولی پایینتر آمد.
-
نامه ای در بشکه سیمان از هایاما یوشیکی
چهارشنبه 1 تیرماه سال 1390 11:01
تکه کاغذ و پارچه را از زمین برداشت و خواند: «من دختری کارگر هستم که در کارخانه سیمان نومورا کار میکنم و کارم دوختن کیسههای سیمان است. نامزدم نیز در همین کارخانه کار میکرد. کارش ریختن سنگ به درون دستگاه سنگ خردکن بود. صبح روز هفتم اکتبر میخواست سنگ بزرگی را به داخل دستگاه بیاندازد، پایش روی گل لیز خورد و افتاد توی...
-
سفرنامه ی باران...
چهارشنبه 1 تیرماه سال 1390 10:57
سفرنامه ی باران... آخرین برگ سفرنامه ی باران، این است: که زمین چرکین است محمد رضا شفیعی کدکنی
-
نحوه نشستن آقایون در تاکسی
چهارشنبه 1 تیرماه سال 1390 10:55
-
کاریکلماتور
چهارشنبه 1 تیرماه سال 1390 10:52
- ستارگان سکه هایی هستند که فرشتگان در قلک آسمان پس انداز کرده اند. - دلم برای ماهی ها می سوزد که در ایام کودکی نمیتوانند خاک بازی کنند. - پرگاری که اختلال حواس پیدا می کند بیضی ترسیم می کند. - با اینکه گل های قالی خارندارند ، مردم با کفش روی آن پا می گذارند. - آب به اندازه ای گل آلود بود که ماهی ، زندگی را تیره و تار...
-
نامه ای در بشکه سیمان از هایاما یوشیکی
چهارشنبه 1 تیرماه سال 1390 10:51
ماتسودو یوشیزو سرگرم خالی کردن بشکههای سیمان بود. تلاش میکرد بدنش را تا آنجا که میتواند دور از سیمان نگه دارد ولی موها و لبهای بالاییاش با قشر ضخیم خاکستری رنگی پوشیده شده بود. ناامیدانه بر آن بود تا دماغش را بگیرد و سیمان سفت شده را که موهای منخرینش را همچون بتون آرمه سخت و سفت کرده بود بیرون بریزد، ولی دستگاه...
-
حتی به روزگاران
چهارشنبه 1 تیرماه سال 1390 10:50
ای مهربان تر از برگ در بوسه های باران بیداری سپیده در چشم جویباران آیینه نگاهت پیوند صبح و ساحل لبخند گاه گاهت صبح ستاره باران بازا که در هوایت خاموشی جنونم فریاد ها برانگیخت از سنگ کوهساران ای جویبار جاری زین سایه برگ مگریز کاین گونه فرصت از کف دادند بیشماران گفتی :" به روزگاران مهری نشسته " گفتم : بیرون...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 2 خردادماه سال 1390 15:32
-
متن دوزبانه!!!
دوشنبه 2 خردادماه سال 1390 15:23
زیباترین واژه بر لبان آدمی ، واژه «مادر» است .زیباترین خطاب،«مادر جان!» است. «مادر» واژه ای است سرشار از امید و عشق،واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید. «جبران خلیل جبران» The most beautiful word on the lips if mankind is the word "Mother", and the most beautiful call is "My dear...
-
دوست دارم....
دوشنبه 2 خردادماه سال 1390 12:32
کاش می فهمیدی چقدر دوست دارم بیشتر از خودم حاضرم تمام زندگیم رو برات بدم فقط کافیه صدای قلبم رو بشنوی
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 خردادماه سال 1390 09:39
چو بستی در به روی من، به کوی صبر رو کردم چو درمانم نبخشیدی، به درد خویش خو کردم چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم درتو به خود باز آمدم نقش تو در خود جستجو کردم خیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یک رو تر من این ها هردو با آیینه ی دل روبرو کردم فشردم با همه مستی به دل سنگ صبوری را ز حال گریه ی پنهان حکایت با سبو...
-
مادرررررررررررررررررررررررررر
شنبه 31 اردیبهشتماه سال 1390 14:40
-
زندگی را زندگی کن
شنبه 31 اردیبهشتماه سال 1390 14:32
شعاری برای زیستن حرمت اعتبار خود را هرگز در میدان مقایسه ی خویش با دیگران مشکن که ما هر یک یگانه ایم . موجودی بی نظیر و بی تشابه و آرمانهای خویش را ب ا مقیاس معیارهای دیگران بنیاد مکن تنها تو می دانی که « بهترین » در زندگانیت . چگونه معنا می شود از کنار آنچه که با قلب تو نزدیک است آسان مگذر بر آنها چنگ درانداز، آنچنان...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 31 اردیبهشتماه سال 1390 10:49
این شعر رو یکی از دوستان توی پارس کلام برام گذاشته بود : قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض صحبت از خاطره ایست که نشسته لب حوض یک طرف خاطره ها! یک طرف پنجره ها! در همه آوازها! حرف آخر زیباست! آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم؟ حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست
-
خشم و عشق
شنبه 31 اردیبهشتماه سال 1390 10:42
زمانیکه مردی در حال پولیش کردن اتومبیل جدیدش بود کودک 4 ساله اش تکه سنگی را بداشت و بر روی بدنه اتومبیل خطوطی را انداخت.مرد آنچنان عصبانی شد که دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محکم پشت دست او زد بدون انکه به دلیل خشم متوجه شده باشد که با آچار پسرش را تنبیه نموده در بیمارستان به سبب شکستگی های فراوان چهار انشگت دست...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1390 16:37
-
تست هوش از غضنفر
یکشنبه 25 اردیبهشتماه سال 1390 13:19
فرق بلال و خیار چیست؟ بلال در فیلم «محمد رسول الله» بازی کرده ولی خیار در اون فیلم بازی نکرده شباهت بلال و خیار چیست؟ هیچکدامشان در «تایتانیک» بازی نکردند چرا روی آدرس اینترنت به جای یک دبیلیو، سه تا دبیلیو میگذارند؟ چون کار از محکمکاری عیب نمیکنه برای قطع جریان برق چه باید کرد؟ باید قبض آن را پرداخت نکرد آخرین...
-
تقدیمی
پنجشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1390 20:50
سلام این نوشته و این کارت پستال ها رو تقدیم میکنم به برادری که توی این چند روز خیلی کمکم کرد و واقعا از اون ممنونم اسمش رو نمیارم ولی خودش میدونه کیه میخوام بگم به اندازه برادر خودم دوسش دارم و براش احترام قائلم امیدوارم هرجا که هست و هر کاری میکنه موفق و موئد باشه و تنش سالم
-
ارمغان
پنجشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1390 21:05
چگونه ماهی خود را به آب می سپرد ! به دست موج خیالت سپرده ام جان را . فضای یاد تو، در ذهن من، چو دریائی است؛ بر آن شکفته هزاران هزار نیلوفر . درین بهشت برین، چون نسیم می گذرم، چه ارمغان برم آن خنده گل افشان را ؟ فریدون مشیری
-
آی انسان
پنجشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1390 09:54
آی ... انسان! ای سوار سرکش مغرور! ای شتابان رهرو گمراه! ای بغفلت مانده ی خود خواه! هان..!عنان برکش سمند باد پایت را نیک بنگر گوشه ای از بیکران ملک خدایت را لحظه ای با چشم بینش کهکشان ها را تماشا کن چشم سر بربند- چشم دل بگشای روشنان بیشمار آسمان ها را تماشا کن هر چه بالاتر پری این آسمان را انتهایی نیست بیکران آفرینش...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1390 12:01
آنانی که می بخشند و در عطای خود معنایی برای درد و شکنجه نمی یابند؛ در جستجوی هیج نوع نشاطی نیستند و حتی به فکر نشرها و فضایل خود نیز نمی افتند. اینان آنچه را که دارند می بخشند ؛مانند گل و ریاحین که بوی عطرگین خود را در چمنزارها و جنگلها و جلگه ها می پراکنند؛خدای بزرگ با کلـام آنها سخن می گوید و از میان دیدگانشان به...
-
جواب سلام را با علیک بده
دوشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1390 11:48
جواب تشکر را با تواضع، جواب کینه را با گذشت، جواب بی مهری را با محبت، جواب ترس را با جرأت، جواب دروغ را با راستی، جواب دشمنی را با دوستی، جواب زشتی را به زیبایی، جواب توهم را به روشنی، جواب خشم را به صبوری، جواب سرد را به گرمی، جواب نامردی را با مردانگی، جواب همدلی را با رازداری، جواب پشتکار را با تشویق، جواب اعتماد...