-
مهمانداران زن کشور های مختلف
پنجشنبه 14 مهرماه سال 1390 21:01
مهمانداران زن کشور های مختلف
-
شعر برگزیده
پنجشنبه 14 مهرماه سال 1390 20:54
توسط یک بچه آفریقایی نوشته شده و استدلال شگفت انگیزی داره وقتی به دنیا میام، سیاهم، وقتی بزرگ میشم، سیاهم وقتی میرم زیر آفتاب، سیاهم، وقتی می ترسم، سیاهم وقتی مریض میشم، سیاهم، وقتی می میرم، هنوزم سیاهم و تو، آدم سفید وقتی به دنیا میای، صورتی ای، وقتی بزرگ میشی، سفیدی وقتی میری زیر آفتاب، قرمزی، وقتی سردت میشه، آبی ای...
-
تقدیم به تمام دختران خوب ایران
پنجشنبه 14 مهرماه سال 1390 20:48
مادرم یک چشم نداشت. در کودکی براثر حادثه یک چشمش را ازدست داده بود. من کلاس سوم دبستان بودم و برادرم کلاس اول. برای من آنقدر قیافه مامان عادی شده بود که در نقاشیهایم هم متوجه نقص عضو او نمیشدم و همیشه او را با دو چشم نقاشی میکردم. فقط در اتوبوس یا خیابان وقتی بچهها و مادر و پدرشان با تعجب به مامان نگاه میکردند و...
-
گاو
پنجشنبه 14 مهرماه سال 1390 20:45
این کودک بیست ماه دارد و پدر و مادرش او را ترک کرده اند گاو اجازه میدهد این کودک هر روز از شیرش بخورد شگفت زده نشوید وقتی میبینید در بعضی از شهرها در کشورهای دیگر گاو را مقدس میپندارند. موضوع بر سر گاو و آدم نیست. ماجرا بحث محبت و رحمانیت خداوند از طریق مخلوق به یکدیگر است
-
نعارف
پنجشنبه 14 مهرماه سال 1390 20:40
روزی روزگاری، پیرزن فقیری توی زبالهها دنبال چیزی برای خوردن میگشت که چشمش به چراغی قدیمی افتاد آن را برداشت و رویش دست کشید. میخواست ببیند اگر ارزش داشته باشد آن را ببرد و بفروشد. در همین موقع، دود سفیدی از چراغ بیرون آمد. پیرزن چراغ را پرت کرد، با ترس و تعجب، عقب عقب رفت و دید که چند قدم آن طرفتر، غول بزرگی ظاهر...
-
دو گنجشک
دوشنبه 11 مهرماه سال 1390 22:42
زمان حضرت سلیمان دو تا گنجشک یه گوشه ای نشسته بودند. گنجشک نر به گنجشک ماده اظهار محبت می کرد. می گفت تو محبوب منی. تو همسر منی. دوستت دارم . عاشقتم . چرا به من کممحبتی؟ چرا محلم نمیذاری؟ فکر کردی من کم قدرت دارم تو این عالم عیال؟ من اگه بخوام می تونم با نوک منقارم تخت و تاج سلیمان رو بردارم بندازم تو دریا. باد که...
-
وصیت نامه حسین پناهی
دوشنبه 11 مهرماه سال 1390 09:46
قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم. بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید. به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم! ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند. عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب کیدا...
-
آرزوهای یک زن
پنجشنبه 7 مهرماه سال 1390 20:29
خانمی در زمین گلف مشغول بازی بود. ضربه ای به توپ زد که باعث پرتاب توپ به درون بیشه زار کنار زمین شد. خانم برای پیدا کردن توپ به بیشه زار رفت که ناگهان با صحنه ای روبرو شد. قورباغه ای در تله ای گرفتار بود. قورباغه حرف می زد! رو به خانم گفت؛ اگر مرا از بند آزاد کنی، سه آرزویت را برآورده می کنم. خانم ذوق زده شد و سریع...
-
پاسخ جالب آلبرت انیشتین به خواستگارش
پنجشنبه 7 مهرماه سال 1390 20:12
می گویند "مریلین مونرو " یک وقتی نامه ای نوشت به " البرت انیشتین " که فکرش را بکن که اگر من و تو ازدواج کنیم بچه ها یمان با زیبایی من و هوش و نبوغ تو چه محشری می شوند ! اقای " انیشتین " هم نوشت : ممنون از این همه لطف و دست و دلبازی خانم .واقعا هم که چه غوغایی می شود ! ولی این یک روی سکه...
-
بد شانس
پنجشنبه 7 مهرماه سال 1390 20:07
مردی تصمیم گرفت برای آرامش به دریا بره و تمام گرفتاری هاشو به دریا بسپره { | { | { | { | { | اما | { | { | { | { | { ... هر کاری کرد زنش سوار قایق نشد
-
مرابغل کن !!!
پنجشنبه 7 مهرماه سال 1390 20:05
روزی زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود، بیمار شد. شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از موتورش براى حمل و نقل کالا در شهر استفاده مىکردبراى اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد. زن با احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت نمی دانست دست هایش را کجا بگذارد که ناگهان شوهرش گفت: مرا بغل...
-
بدست آوردن شماره موبایل از روی ماشین حساب...!!!
پنجشنبه 7 مهرماه سال 1390 19:57
ابتدا یک ماشین حساب آماده کنید تا همراه هم پیش رویم . ماشین حساب موبایل هم میشه . اول شماره ۷ رقمی تلفن خود را در نظر بگیرید حالا ۳ رقم اول تلفن خود را وارد ماشین حساب کنید. یعنی اگر تلفن شما ۱۲۳۴۵۶۷ هست ۱۲۳ را وارد ماشین حساب کنید. حالا این ۳ رقم را در ۸۰ ضرب کرده و حاصل را با ۱ جمع کنید. عددبدست آمده را در ۲۵۰ ضرب...
-
قاچاقچی خلاق .....!!!!
دوشنبه 4 مهرماه سال 1390 14:46
مردی با دوچرخه به خط مرزی می رسد. او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد. مامور مرزی می پرسد : « در کیسه ها چه داری». او می گوید « شن» . مامور او را از دوچرخه پیاده می کند و چون به او مشکوک بود ، یک شبانه روز او را بازداشت می کند ، ولی پس از بازرسی فراوان ، واقعاً جز شن چیز دیگری نمی یابد. بنابراین به او اجازه عبور می دهد....
-
ژان پل سارتر...
دوشنبه 4 مهرماه سال 1390 14:45
وقتی تنهاییم، دنبال دوست می گردیم پیدایش که کردیم، دنبال عیب هایش می گردیم وقتی که از دست دادیمش، دنبال خاطراتش می گردیم و همچنان تنها می مانیم هیچ چیز آسان تر از قلب نمی شکند
-
نتیجه زندگی
دوشنبه 4 مهرماه سال 1390 14:40
نتیجه زندگی ، چیزهایی نیست که جمع میکنیم بلکه قلبهایی است که جذب میکنیم
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 31 شهریورماه سال 1390 17:11
در مرام آدم برفی ؛ خورشید یک محارب است !!! در ذهن آدم برفی ؛ شکفـتـن یعنی اغتشاش !!! در باور آدم برفی ؛ یخبندان وعده الهی است ! با بهاری دوباره آدم برفی آبی ست لجن که در جوی میرود
-
بیتوته کوتاهی است جهان ، در فاصله گناه ودوزخ
پنجشنبه 31 شهریورماه سال 1390 17:10
متن سنگ قبر پروین اعتصامی آنکه خاک سیه اش بالین است اختر چرخ ادب پروین است گرچه تلخی از ایام ندید هر چه خواهی سخنش شیرین است متن سنگ قبر فروغ فرخزاد من از نهایت شب حرف میزنم من از نهایت تاریکی واز نهایت شب حرف می زنم اگر به خانه من آمدی برای من م ای مهربان چراغ بیارو یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم متن...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 31 شهریورماه سال 1390 17:04
در بهاران ریشه دارم همچنان بی ریشه گان بی برگ و باران از زمستان کی بدل اندیشه دارم پیر تاریخم درخت سرفراز سبز دیرینم پایداری هست آیینم گو بتازد بر تنم باد سیاه سرد....... چونان پار همچنان پیرار و پس پیرار باز میمانم! چین به پیشانی نمی آرم ذات من خاک بهاران است
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 31 شهریورماه سال 1390 17:03
ابر بارنده به دریا می گفت: من نبارم توکجا دریایی؟! در دلش خنده کنان دریا گفت: ابر بارنده تو خود از مایی
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 31 شهریورماه سال 1390 17:01
می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند ستایش کردم ، گفتند خرافات است عاشق شدم ، گفتند دروغ است گریستم ، گفتند بهانه است خندیدم ، گفتند دیوانه است دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم !
-
تولدتون مبارکککککککککککک
چهارشنبه 30 شهریورماه سال 1390 18:03
سلام امروز و فردا تو خونه ما ۳ تا تولد داریم امروز تولد خواهرم و فردا تولد برادرم و شوهر خواهرمه فقط بهتون میگم تولدتون مبارککککککککک
-
بمان
سهشنبه 29 شهریورماه سال 1390 06:45
بمان ، کنارم بمان که هستیم تویی بمان که شراب مستی این دل شکسته ام تویی بخوان ، مرا بخوان که آرامش روحمی مرو که گر روی مرگ وجودمی
-
تقدیر
سهشنبه 29 شهریورماه سال 1390 06:43
و تقدیر من این بوده است آدم برفی ات باشم! بهار ی تازه در راه است خواهی رفت می دانم!
-
دختر کبریت فروش
دوشنبه 28 شهریورماه سال 1390 08:51
دختر به سوز و برف که عادت نکرده است کبریت می فروخت حماقت نکرده است سرما حریف قدرت یک لقمه نان نشد بابا نو ئل دوباره رفاقت نکرده است تانگو برقص زیر نگاه فرشته ها فردا کریسمس است جنایت نکرده است توی تنش ولو شده حس کشیش پیر فرقی نمی کند که عبادت نکرده است زانو بغل گرفت کنار پیاده رو بغض ش گرفته چون که خیانت نکرده است تا...
-
برای عاشق شدن
سهشنبه 22 شهریورماه سال 1390 00:48
نه همیشه برای عاشق شدن به دنبال باران و بهار و بابونه نباش گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که ماه را بر لبانت می نشاند گروس عبدالملکیان
-
مقصر نبودی …
دوشنبه 21 شهریورماه سال 1390 11:04
عاشقی یاد گرفتنی نیست هیچ مادر ی گریه را به کودکش یاد نمی دهد عاشق که بودی دست کم تشری که با نگاهت می زدی دل آدم را پاره نمی کرد مهم نیست من که برای معامله نیامده ام اصل مهم این است که هنوز تمام راه ها به تو ختم می شوند وتو در جیب هایت تکه هایی از بهشت را پنهان کرده ای نوشتن فقط بهانه ای است که با تو باشم اگر چه این...
-
وقتی که تو…
شنبه 19 شهریورماه سال 1390 23:43
وقتی که تو باران ی میشوی در آسمان چشمانت غرق میشوم و فراموش میکنم که هوا پاییزی است. برخیز تا پنجرهها را به روی خزان ببندیم، بیم دارم خزان خاطرات مان را غارت کند. باغچه از حجم علفهای هرز سکوت انباشته شده. از خلوت کوچه دلم میگیرد و هنوز در انتظار بارانی شدن چشمانت هستم. هر چند که میدانم بارانی شدن، دل آسمانی...
-
پسر پادشاه و دختر فقیر
شنبه 19 شهریورماه سال 1390 10:48
روزی روزگاری د خترکی فقیر دل به پسر پادشاه شهر بسته بود آنقدر که روز و شب در رویای او بود. دخترک آنقدر سر به عشق پسر پادشاه سپرده بود که هیچ مردی در چشمانش جلوه نمیکرد. خانواده ی دخترک و دوستانش که از عشق او خبر داشتند به وی توصیه می کردند که دل از این عشق ناممکن برگیرد. و به خواستگارانی که مانند خودش فقیر بودند پاسخ...
-
خیلی ممنون
جمعه 18 شهریورماه سال 1390 00:01
خیلی ممنون انقدر آسون منو داغون کردی واسه احساسی که داشتم دلمو خون کردی تو که هیچ حسی به این قصه نداشتی واسه چی منو به محبت دو روزه مهمون کردی همه عالم می دونستن که بری میمیرم اما رفتی و همه عالمو حیرون کردی خیلی ممنون واسه هرچی که آوردی به سرم خیلی ممنون ولی من هیچ وقت ازت نمی گذرم من حواسم به تو بود و تو دلت سر به...
-
دوستت دارم
پنجشنبه 17 شهریورماه سال 1390 00:43
دوستت دارم نه تنها برای آنچه هستی بلکه برای آنچه هستم هنگامی که با توام دوستت دارم نه تنها برای آنچه که از خود ساخته ای بلکه برای آنچه از من می سازی دوستت دارم برای بخشی از وجودم که تو شکوفایش کردی دوستت دارم…