ملکه زیبایی دختران

 

 

دوست دارید ملکه زیبایی دختران را ببینید ؟ 

 

پس ادامه مطلب رو ببین

ادامه مطلب ...

سارا

معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد: سارا ... دخترک خودش رو جمع و جور کرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت : بله خانوم؟
معلم که از عصبانیت شقیقه هاش می زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد:
چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ هـــا؟! فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم!
دخترک چونه ی لرزونش رو جمع کرد... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت:
خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن...
اونوقت می شه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد... اونوقت می شه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه... اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم... اونوقت قول می دم مشقامو ...
معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا ...
و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد . . .

 

نشانه های یک دوستی عاشقانه

1) برای همدیگر وقت صرف می‌کنیم‌. 

2) به همه می‌گویم که دوستش دارم‌. 

۳) برای قدردانی از محبت‌هایش‌، نامهٔ عاشقانه‌ای برایش می‌نویسم‌. 

۴) در جمع از او تعریف می‌کنم‌. 

۵) وقتی غمگین است سعی می‌کنم ناراحتی‌اش را بفهمم و او را درک کنم‌. 

6) همواره مراقبش هستم و به نیازهایش توجه خاصی نشان می‌دهم‌. 

7) آرامش را در همه حال حفظ می‌کنم‌. 

8) باورهایم را نسبت به او همواره حفظ می‌کنم‌. 

9) اولین کسی هستم که تولدش را تبریک می‌گویم‌. 

10) به کارهایی که برایم انجام می‌دهد توجه می‌کنم و قدردان محبت‌های او هستم‌.  

۱1) برای سلامتی‌اش صدقه می‌دهم‌. 

۱2) در یک مکان یادداشتی محبت‌آمیز برایش پنهان می‌کنم و او را راهنمایی می‌کنم تا پیدایش کند. 

۱3) سعی می‌کنم که همیشه سرزنده و شوخ طبع باشم‌. 

۱4) کارهایی که نشان دهندهٔ محبتم نسبت به اوست برایش انجام می‌دهم‌.

15) هرگاه از او خیلی عصبانی هستم به نکات مثبتش هم فکر می‌کنم‌.

16) اگر احساس کنم از وسایل شخصی‌اش چیزی کم دارد ولی خودش نمی‌خرد، حتماً برایش تهیه می‌کنم‌.

17) همه هدایایی را که به من داده است‌، از صمیم قلب دوست دارم‌.

18) همیشه دل آرام یکدیگر هستیم.

علاقه پسر ۲۴ ساله به پیرزن ۸۲ ساله

این زوج عاشق در آرژانتین زندگی می‌کنند و برای ماه عسل خود به برزیل و اسپانیا سفر کرده بودند.  

این خانم ۸۲ ساله از دوستان خانوادگی این پسر بوده و هنگامی که مادر این پسر می‌میرد عشق این دو شکل می‌گیرد و به یکدیگر علاقمند می‌شوند و هیچ چیزی باعث نمی‌شود که تفاوت سنی ۵۸ ساله ایندو باعث بوجود آمدن مشکلی برایشان بشود. 

 

پیرزن و کوزه ترک خورده

یک پیرزن چینی دوکوزۀ آب داشت که آنها را به دو سر چوبی که روی دوشش می گذاشت ، آویخته بود و از این کوزه ها برای آوردن آب از جویبار استفاده می کرد.
یکی از این کوزه ها ترک داشت ، در حالی که کوزه دیگر بی عیب و سالم بود و همۀ آب را در خود نگه می داشت.
هر بار که زن پس از پرکردن کوزه ها ، راه دراز جویبار تا خانه را می پیمود ، آب از کوزه ای که ترک داشت چکه می کرد و زمانی که زن به خانه می رسید ، کوزه نیمه پر بود.
دو سال تمام ، هر روز زن این کار را انجام می داد و همیشه کوزه ای که ترک داشت ، نیمی از آبش را در راه از دست می داد.
البته کوزۀ سالم و بدون ترک خیلی به خودش می بالید. ولی بیچاره کوزۀ ترک دار از خودش خجالت می کشید

از عیبی که داشت و از این که تنها نیمی از وظیفه ای را که برایش در نظر گرفته بودند ، می توانست انجام دهد.
پس از دوسال سرانجام روزی کوزۀ ترک دار در کنار جویبار به زن گفت: من از خویشتن شرمسارم . زیرا این شکافی که در پهلوی من است ، سبب نشت آب می شود و زمانی که تو به خانه می رسی ، من نیمه پر هستم. پیر زن لبخندی زد وبه کوزۀ ترک دارگفت :
آیا تو به گل هائی که در این سوی راه، یعنی سوئی که تو هستی ، توجه کرده ای ؟ می بینی که در سوی دیگر راه گلی نروئیده است.
من همیشه از کاستی و نقص تو آگاه بودم ، و برای همین در کنار راه تخم گل کاشتم تا هر روز که از جویبار به خانه بر می گردم تو آنها را آب بدهی. دو سال تمام ، من از گل هائی که اینجا روئیده اند چیده ام و خانه ام را با آنها آراسته ام.
اگر تو این ترک را نداشتی ، هرگز این گل ها و زیبائی آنها به خانۀ من راه نمی یافت هر یک از ما عیب ها و کاستی های خود را داریم ولی همین کاستی ها و عیب هاست که زندگی ما را دلپذیر و شیرین می سازد.

مرد و زن

مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند.آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند.

زن جوان: یواش تر برو، من می ترسم.
مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره.
زن جوان: خواهش میکنم ، من خیلی می ترسم.
مرد جوان: خوب، اما اول باید بگی که دوستم داری.
زن جوان: دوستت دارم، حالا میشه یواش تر برونی.
مرد جوان: منو محکم بگیر.
زن جوان: خوب حالا میشه یواش تر بری.
مرد جوان: باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری، آخه نمیتونم راحت برونم، اذیتم میکنه.

روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود. برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید. در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتورسیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری درگذشت. مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود. پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت را بر سر او گذاشت و خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند. دمی می آید و بازدمی میرود. اما زندگی غیر از این است و ارزش آن در لحظاتی تجلی می یابد که نفس آدمی را می برد.


برادر مسعود

این شعر رو برادر مسعود برام کامنت گذاشته بود  

 

 

تقصیر کسی نیست که این بختم بود
                                             از روز ازل لباس غم رختم بود
وقتی که زمانه از تو دورم کرد            
                                             خندید لبم ، ولی بدان سختم بود

به سراغ من اگز می آیید

 

 

به سراغ من اگر می آیید،


پشت هیچستانم .


پشت هیچستان جایی است.


 پشت هیچستان رگ های هوا ،


پر قاصد ها ییست که خبر می آرند،


از گل واشده ی دورترین بوته ی خاک .


روی شنها هم نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است


که صبح،به سر تپهی معراج شقایق رفتم


 


پشت هیچستان ، چتر خواهش باز است:


تا نسیم عطشی در بن برگی بدود،


زنگ باران به صدا می آید.


آدم اینجا تنهاست


                  و در این تنهایی، سایه ی نارونی تا ابدیت  جاریست .


به سراغ من اگر می آیید،


                نرم و آهسته بیایید


                 مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی من. 

 

 

سهراب سپهری  

 

گل صداقت

دویست و پنجاه سال پیش از میلاد در چین باستان شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند. وقتی خدمتکار پیر قصر ماجرا را شنید بشدت غمگین شد، چون دختر او مخفیانه عاشق شاهزاده بود، دخترش گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت. مادر گفت: تو شانسی نداری، نه ثروتمندی و نه خیلی زیبا. دختر جواب داد: می دانم هرگز مرا انتخاب نمی کند، اما فرصتی است که دست کم یک بار او را از نزدیک ببینم. روز موعود فرا رسید و شاهزاده به دختران گفت: به هر یک از شما دانه ای می دهم، کسی که بتواند در عرض شش ماه زیباترین گل را برای من بیاورد....  ملکه آینده چین می شود. دختر پیرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت.سه ماه گذشت و هیچ گلی سبز نشد، دختر با باغبانان بسیاری صحبت کرد و راه گلکاری را به او آموختند، اما بی نتیجه بود، گلی نرویید. روز ملاقات فرا رسید ، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و دیگر دختران هر کدام گل بسیار زیبایی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدان های خود داشتند. لحظه موعود فرا رسید. شاهزاده هر کدام از گلدان ها را با دقت بررسی کرد و در پایان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آینده او خواهد بود. همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هیچ گلی سبز نشده است. شاهزاده توضیح داد: این دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراتور می کند: گل صداقت... همه دانه هایی که به شما دادم عقیم بودند، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود!!!  
برگرفته از کتاب پائولو کوئلیو 
 

رمانتیک ترین کلمه دنیا

در یک نظرسنجی در لندن رمانتیک ترین کلمه دنیا انتخاب شد.
این انتخاب توسط ۳۲۰ متخصص زبان و از سوی مؤسسه انگلیسی تودی ترانسلیشن صورت گرفت؛ در این نظرسنجی کلمه فرانسوی آمور (Amour) به معنای عشق به عنوان رمانتیک ترین کلمه دنیا انتخاب گردید.
عشق فرانسوی با اختلاف اندکی نسبت به کلمه Amore ایتالیایی (به معنای عشق) اول شد و زبان ایتالیایی هم عنوان رمانتیک ترین زبان دنیا را به خود اختصاص داد.

Belissima واژه مشترک ایتالیایی- اسپانیولی به معنای «بسیار زیبا» سومین واژه‌ای است که به عنوان رمانتیک ترین واژه دنیا برگزیده شد.
متخصصان زبان همچنین تلفظ ژاپنی جمله «عاشقت هستم» را به عنوان زشت ترین تلفظ و جمله در بین زبان‌های جهان انتخاب کردند.
یک ژاپنی برای آنکه بگوید «عاشقت هستم» باید «واتاکوشی- وا آناتو- وو آی شیماسو» را بر زبان بیاورد.