نظرات 4 + ارسال نظر
بهار پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:10 ب.ظ

سارای جان قبل از هر چیز از خدا می خوام مامان گلت رو واست نگه داره و تو رو واسه اون .

کودکی که آماده تولد بود، نزد خدا رفت و پرسید:
می گویند فردا شما مرا به زمین میفرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟
خداوند پاسخ داد:
از میان تعداد بسیار فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفته ام. او در انتظار توست و از تو نگهداری خواهد کرد.

اما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه .

اما اینجا در بهشت، من هیچ کاری جز خندیدن و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.

خداوند لبخند زد:

فرشته تو برایت آواز خواهد خواند، هر روز به تو لبخند خواهد زد. تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.

کودک ادامه داد:

من چطور می توانم بفهمم مردم چه می گویند وقتی زبان آنها رانمی دانم؟

خداوند او را نوازش کرد و گفت:

فرشته تو زیباترین وشیرین ترین واژه هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی

کودک با ناراحتی گفت:

وقتی می خواهم با شما صحبت کنم، چه کنم ؟

خدا برای این سوال هم پاسخی داشت:

فرشته ات دستهایت را در کنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد می دهد که چگونه دعا کنی.

کودک سرش را برگرداند و پرسید:

شنیده ام که در زمین انسانهای بدی هم زندگی می کنند. چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟

فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود.

کودک با نگرانی ادامه داد:

اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی توانم شما را ببینم، ناراحت خواهم بود.

خداوند لبخند زد و گفت:

فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهد کرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت، گرچه من همیشه در کنار تو خواهم بود.

در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده میشد. کودک می دانست که باید به زودی سفرش را آغاز کند. او به آرامی یک سوال دیگر از خداوند پرسید:

خدایا اگر من باید همین حالابروم، لطفاً نام فرشته ام را به من بگویید.

خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد:

نام فرشته ات اهمیتی ندارد.

به راحتی می توانی او را مادر صدا کنی.

بهار پنج‌شنبه 30 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:16 ب.ظ

میدونی سارای هنوزم هر بار که این مطلب رو میخونم به شدت تحت تاثیر قرار میگیرم.
برات روزای سه نفره خوبی رو آرزو می کنمممممممم.

رامین ۱۲خسته جمعه 1 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:27 ق.ظ

سلام سارای خوبی
یه دفعه تغییر دکوراسیون میدی
خیلی قشنگه دستت درد نکنه
اما اگه یدونه هم برا من بذاری دیگه وبلاگت از هز نظر تکمیل مشه
خداوند همه مادر ها رو حفظ کند

مهدی جمعه 16 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:38 ق.ظ

منبرهیناقلامیخاهم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد