با خودم بودم و تنها با خودم بودم و خسته
مث سنگ ناشناسی که زمین دستاشو بسته
فکر دور تو رو داشتن برا من خیلی عجیب بود
حس پروازُ نداشتم آسمون برام غریب بود
مثل گنجیشکای عاشق اومدی و پرکشیدی
آتیش عشقُ به جونِ من دربدر کشیدی
سنگ عاشق نمی تونه رو زمین تنها بمونه
رد گنجیشکُ می گیره تا خودش رو برسونه
اما گنجیشک هراسون حس سنگُ نمی فهمه
عشقُ با بوسه شناخته عشق و جنگ ُ نمی فهمه
من دوسِت دارم ولی حیف روی شاخهها اسیری
تو می تونی مال من شی اگه مثل من بمیری
ساده بود اما برا من که یه دل شکسته بودم
مث طوفان روز رفتن کوله بارُ بسته بودم
یه روز از تو جون گرفتم، یه روز از تو دل بریدم
از همه دنیا گذشتم، به همه دنیا رسیدم
ساده بود اما تو جاده دست و پامُ جا گذاشتم
شب دل بریدن از خود، همه رُ تنها گذاشتم
دریا دلواپس من شد، منُ دید به گریه افتاد
منُ بشناس اگه بارون ردپامُ برده از یاد
یاد من باش، یه پلاکم، یه نشونه زیر خاکم
مثِ لالهها غریبم، مث عاشقا هلاکم
اگه بارون و بیابون منُ گم کرده تو چشماش
گاهی وقتا مهربون شو، گاهی وقتا یاد من باش
بغضُ باور میکنم وقتی که خنده زخمیه
جنگُ باور میکنم وقتی پرنده زخمیه
بوی باروت، بوی سیب، طعم شکستن صدا
رنگ خاکستریِ مرگ تموم آدما
اگه تلخه، اگه شیرین دیگه دور آخره
یه نبرد بی امون یه جنگ نابرابره
آخرین سنگُ به شیشه های دنیا میزنیم
می میریم، آتیش به چشمای تماشا میزنیم
گریه میکنیم که روشن شه چراغ خنده ها
دیگه دلواپس دنیا نباشن پرنده ها
نازنین! گریه نکن، فردا که آفتاب بزنه
طعم زیتون میده خونی که تو رگ های منه
آفتاب از راه که می آد تاجِ مناره هات میشه
عروسِ گل به سرِ گنبدایِ طلات میشه
ردِ پاش رو قالیِ لاکیِ کاشون میمونه
گلایِ گلدوزیِ بقچه دخترات میشه
ستونایِ سنگی تُ تاریک و روشن میکنه
نقره کوبِ دفترِ مشقِ کتیبه هات میشه
سرِ برج و باروات توریِ زرین میکشه
کاشیِ فیروزه سردرِ خونه هات میشه
زیرِ طاقِ آسمون قِل میخوره بافه نور
رویِ طاقِ نصرتا لونه کفترات میشه
پا به پایِ جادهها تا اون ورِ صحرا می آد
پشتِ کوه که میرسه جون میده و فدات می شه
یاد من باش اگه خوابی اگه بیدار یاد من باش
به همین بهانه یک شب حتی یک بار یاد من باش
یاد من باش اگه دنیا با تو مهربون نمی شه
مث عکسای من و تو زندگی جوون نمی شه
یاد من باش اگه سنگم، اگه خاکم، اگه رودم
برا تو خاطره گفتم، واسه تو خاطره بودم
اگه بارون و بیابون منُ گم کرده تو چشماش
گاهی وقتا مهربون شو، گاهی وقتا یاد من باش
عبدالجبار کاکایی
سلامممممم خوبئ
چقدر شعر ماشالا
مبالگت شاعرانه است
سلام عزیزم بهت تبریک میگم گلم
از عصر تا حالا تو وبلاگت مهمون بودم خیلی خوش گذشت خیلی
شعرهای قشنگی گذاشتی عزیزم
همیشه موفق باشی گلم دوست دارم
سلاممممممممممممممم خوبی
من از تو دل نمی برم اگر چه از تو دلخورم
اگرچه گفته ای ترا به خاطرات بسپرم
هنوز هم خیال کن کنار تو نشسته ام
منی که در جوانی ام به خاطرت شکسته ام
تو در سراب آینه شبانه خنده می کنی
من شکست داده راخودت برنده می کنی
نیامدی و سالها نظر به جاده دوختم
بیا ببین که بی تو من چه عاشقانه سوختم
رفیق روزهای خوب رفیق خوب روزها
همیشه ماندگار من همیشه در هنوزها
صدا بزن مرا شبی به غربتی که ساختی
به لحظه ای که عشق را بدون من شناختی
اینم به خاطر ابجی گلمممممممممم سارائ جونممممممممم